چکیده
با توجه به حکومتهای مذهبی که بر اساس دیدگاههای ایدئولوژی اسلامی در شکلگیری ساختارهای شهری تأثیر بسیار داشته است، باید توجه نمود که حکومت در دوران گذشته و حال بر پایه سه محور اقتصاد و سیاست و مذهب شکل گرفته است که از ارکان مهم قدرت، مذهب بوده است و مساجد، پایگاه اصلی مذهب در جامعه به شمار میرود. از این رو نقش مساجد در شکلگیری و روند توسعه شهری بسیار پررنگ است که با بررسی آن میتوان تأثیر آن و جایگاه فرهنگی در توسعه اجتماعی را به دست آورد.
مسجد به عنوان یکی از نیایشگاههای اصلی جهان اسلام همواره مورد توجه قرار داشته و نقش آن در شهرسازی اسلامی و پلانهای شهری نیز مد نظر بوده است. شکلگیری شهرهای قدیم بر اساس الگوی مسجد و نقش کالبدی آن در عرصه بزرگ شهری است. اما امروزه متأسفانه این عنصر نه تنها در معماری تفاوتهای چشمگیری با دوران قبل از خود داشته، بلکه در نمای شهری نیز نادیده گرفته شده است.
این مقاله که قسمتی از یک طرح پژوهشی است به بررسی نقش مسجد در شهرسازی معاصر شیراز میپردازد و چگونگی شکل پذیری ارزشهای شهرسازی را مورد توجه قرار میدهد.
واژههای کلیدی: مسجد، شهر اسلامی، فلسفه اسلامی
شهرسازی در دوران اسلامی برگرفته از چهار قدرت بود؛ اولین پایگاه قدرت، حکومت یا کاخ خلیفه محسوب میشد. سپس پایگاه فرهنگی، اجتماعی آن، مسجد نام گرفت که از ویژگی خاصی برخوردار گشت که بعدها مکانی برای سیاستگذاری و ارتباط مستقیم حکام با مردم و همچنین برپایی نمازهای یومیه و نماز جماعت و جمعه گردید. سپس پایگاه سوم قدرت که همان مکان سپاهیان و نظامی بود، شکل گرفت و بدین صورت سه ارکان مهم قدرت پایهریزی شد. از طرفی پایه چهارم قدرت که نیاز آن احساس میشد، بازار بود که جنبه اقتصادی آن با مبادلات کالاها استقرار گردید. بدین صورت هسته اولیه شهرهای اسلامی به وجود آمد که بعدها با استقرار افراد و مردم شهرها توسعه زیادی یافتند و گونههای متفاوتی از مساجد در شهر شکل گرفت که به تفصیل در خصوص آن خواهیم پرداخت.
بی شک همه ایرانیان در آثار هنری قبل از اسلام که نوعی هنر متکی به تجربیات فنی و باارزش و مستقل از شیوه های بیگانه بوده است، آگاهی کامل دارند که در خلق انواع فضاهای این مهم مشهود است. اما با این همه، معماران ایرانی و مسلمان از زمان ورود اسلام به ایران در ایجاد فضاهای معمارانه با اسلوب ایرانی و با هدف الهی، دچار وقفه شده اند.
این وقفه، شامل مدت زمانی است که آنها به منظور آشنایی با ایدئولوژی اسلام و تأثیر آن در ایجاد فضاهای معماری صرف کرده اند، آثار این دوره فقط تقلیدی از سبک و شیوه ساخت معماری اسلامی مسلمانان عرب بود.
2-1- تحول و تکامل معماری مساجد در ایران
تأثیرپذیری انواع فضاهای معماری از عوامل مؤثر در شکلگیری بنا یکسان نبوده است. برای مثال تأثیر اقلیم و جغرافیا بر روی شکلگیری فضاهای مسکونی بیش از سایر بناهاست و به همین سبب است که جبهههای مختلف یک خانه هیچگاه دارای کارکرد، طرح و فضای واحدی نبودهاند و هر کدام از آنها متناسب با واقعیت استقرارشان در شمال، جنوب، شرق و غرب، در هر ناحیه، از طرحی خاص برخوردار میشده است، در حالی که در برخی از بناهای عمومی و مذهبی، تأثیر اقلیم در طراحی کمتر بود. برای مثال؛ در مدرسههای علمیه و کاروانسراها، حجرهها را در هر چهار جبهه پیرامون حیاط و غالباً با شرایط یکسان طراحی و احداث میکردند تا از بیشترین فضای پیرامون حیاط بهره برند.
در بین انواع فضاهای معماری، مساجد، به خصوص مساجد جامع در شهرهای بزرگ، کمتر از سایر بناها از عوامل اقلیمی تأثیر میپذیرفته و بیش از همه تحتتأثیر فعالیتهای عبادی و اصول عمومی طراحی مساجد قرار داشته است. برای مثال؛ حفظ جهت قبله در طراحی مسجد و قرار دادن شبستان اصلی در جبهه طرف قبله از اصولی بود که کمابیش در همه مساجد رعایت میشد. بسیاری از خصوصیات رفتاری فعالیتهای عبادی و تقریباً همه خصوصیات مهم اجرای نماز، از آغاز تا کنون تقریباً ثابت بوده است. در نتیجه روند طراحی مساجد به صورت عمده تحت تأثیر دگرگونی در الگوی رفتار و تغییرات حادث در نوع فعالیت قرار نمی گیرد، بلکه بیشتر تحت تأثیر تحول طراحی و تکامل آن قرار داشته است و از این لحاظ مساجد را می توان شاخص تحول طراحی معماری ایرانی دانست. در معماری سنتی سایر فرهنگ ها و کشورها نیز کماکان همین وضعیت وجود دارد.
2-2- روند طراحی مساجد جامع
مساجد از لحاظ کارکردی به انواع گوناگونی قابل طبقهبندی هستند که از آن جمله میتوان به مساجد جامع، محلهای، نمازخانهای، روستایی و مصلی اشاره کرد. در این میان، مساجد جامع از لحاظ طراحی عموماً از بهترین وضعیت برخوردار بودهاند و کمتر از سایر انواع مسجد از خصوصیات اقلیمی و بومی تأثیر میپذیرفتهاند.
به عنوان مثال؛ مسجد جامع عتیق در موقعیت شهری شیراز میتواند نمونهای از نحوه شکلگیری آن در بافت باشد که در تصاویر و نقشه پیوست، موقعیت آن مشخص شده است.
2-3- تأثیر ایدئولوژی و جهان بینی اسلامی در معماری ایرانی
همانگونه که بر همگان پرواضح است، معماری از مبنای ساختاری بر دو محور استوار است. ابتدا بحث تئوریک و ساختار فکری آن، که میتوانند نوع نگرش و سازمان فکری و اجتماعی آن را در محیط مورد نظر به بحث بگذارد و نظریات حاکم بر آن را از نظر مبانی غنی سازد و دوم آنکه تکنولوژی ساخت و عناصر فیزیکی سازنده آن که خود در تنوع شکل و رنگ و خلق پدیدههای اجرایی در معماری تأثیر بسزایی دارد.
در بحث اول مثالهای شایان ذکری را میتوان بیان کرد. همانند فلسفههایی که در دوران معاصر به وجود آمد؛ مانند دیدگاه «هایدگر»، «کانت» و دیگر فلاسفه که به مرور زمان وارد هنر گردید و در انتها تأثیر خود را توسط معماران در ساختار فکری معماری بروز داد.
بنابراین باید اذعان داشت زمانی که اسلام ظهور میکند، جهان بینی اسلام همراه با ایدئولوژی نوین آن متولد میشود، یگانگی، توحید، عدل، برابری و دیگر شعارهای مربوط به آن با فلسفه اسلامی توأم میشود.
حال با نفوذ دین مبین اسلام به جوامع بشری، زیرساختهای فکری خود را در تمام زمینههای اجتماعی به مرور وارد میسازد که از جمله این عناصر، فضای عبادت و هنر مقدس مبتنی بر جهان بینی اسلامی است که معماری ایران را با نگاه به خود تحت تأثیر قرار داده و متعالی میسازد. وجود تفکر اسلام در معماری به خلق مسجد میانجامد و نگاه نوینی به مکانهای عبادی میکند. این باعث می شود که روح اسلام، معماری مقدس را به وجود آورد که بعدها سبک ها و شیوههای متعددی از نوع دیدگاههای اسلامی در مساجد تأثیر گذارده و معماریهای زیبایی را خلق کند. این تأثیر در شیراز نیز عمیقاً دیده میشود که از جمله آن؛ معماری مسجد جامع عتیق، مسجد وکیل و بافت شهری بعد از اسلام را میتوان نام برد.
3-1- موقعیت در سطح شهر
مساجد بر حسب عملکردها و نقشی که در حیات شهری عهده دار میشدند، در چهار گروه مختلف قابل دسته بندی هستند:
الف) مساجدی که در رابطه مستقیم با حکومت قرار گرفته و محل انجام مراسم دینی امرا و پادشاهان و حتی برای عوام و تشریفات آنها بودهاند. مسجد جامع تا زمان صفویه و مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله در زمان سلسله صفوی چنین نقشی را ایفا میکردند.
با توجه به این جایگاه، این گونه مساجد در مرکز ثقل شهر، در مجاورت قصر سلطنتی و در کنار میدان اصلی و مرکزی شهر قرار میگرفتند.
از نوع مساجد سلطنتی در کلیه شهرهای ایران وجود دارد، پایه و اساس آن همانگونه که بیان گردید، قدرت حکومت بوده است. مسجد وکیل شیراز در بافت حکومتی زندیه شکل گرفته و در حقیقت پایه مذهبی حکومت بوده است.
ب) مساجدی که در پیرامون محور اصلی و ستون فقرات شالوده شهر قرار داشتند. این مساحد خود به دو گروه قابل تقسیماند:
مساجدی که در پیرامون ستون فقرات اصلی شهر قرار گرفته و علاوه بر انجام فریضه نماز محل اجتماع و فعالیتهای دیگر نیز بودهاند.
مساجدی که در ابعاد کوچک و اغلب فاقد فضای باز در بدنه بازار و ستون فقرات شالودهای شهر قرار گرفته و صرفاً محل ادای فریضه نماز برای کسبه راسته یا گذرهای مجاور خود بودهاند.
ج) مساجدی که در مرکز محلات و در مجاورت راستههای اصلی قرار گرفته و نقش مرکز فعالیتها را در سطح محله ایفا میکردند. این مساجد اغلب توسط افراد صاحب نام ساخته شده و در مجاورت آنها حمام و کاروانسرا و بازارچهها نیز ایجاد میشد که عواید آن وقف مسجد بود و بدین ترتیب امور مسجد اداره میشد.
این مساجد اغلب دارای فضاهای متنوع و ابعاد بزرگی بودند و گاه مدرسه و مسجد در کنار و با در تلفیق با هم ایجاد میشدند، همانند؛ مسجد- مدرسه خان در شیراز.
د) مساجد کوچکی که در محلات مختلف پراکنده بودند و به عنوان محل انجام فریضه نماز و عبادات اهالی ساکن در محلات شناخته میشدند. تعداد زیادی از این گونه مساجد در سطح شهر و در همه محلات وجود داشت. در حالی که سه گروه اول مساجد به طور عمده در بخش مرکزی شهر گرد آمده و جای گرفته بودند.
با توجه به دستهبندی ذکر شده، فضاهای اصلی مجاور فضای مسجد در هر یک از گروههای مساجد به صورت زیر است:
1.میدان مرکزی شهر، سلطنتی، بازار
2.بازار، سراها و کاروانسراها، حمام و ...
3.بازارچه، حمام، کاروانسرا، مسکن
در رابطه با مساجدی که عملکرد آنها در مقیاس شهر و فرامحله اهمیت مییابد، سه خصوصیت عمده را میتوان برشمرد:
نخست: مرکز: این گونه مساجد در بافت قدیمیتر شهر متمرکز شدهاند و در بسیاری موارد مساجد جدید بر مکان مسجد قدیمی بنیان نهاده شدهاند. محلات نوساز گرچه دارای مسجد خاص خود می شوند، اما عملکرد اصلی این مساجد، ادای فریضه نماز و آیینهای عبادی است.
دوم: تجمع: این مساجد حول محور اصلی بازار و محورهای منشعب از آن که گذرهای اصلی شهر را تشکیل میدهند، جمع شده و دسترسی خود را از آنها میگیرند.
سوم: امتزاج: آن گروه از مساجد که در بدنه بازار واقعاند، استقراری ممزوج را واجد هستند. مساجدی که در مقیاس شهر کارکرد مییابند، خود را از بدنه مجاور تا حدود زیادی متمایز ساخته اند.
4-1- ارتباط با نظم مقدس
همه مساجد رو به قبله ساخته شدهاند. در مساجد بزرگ و دارای اهمیت در سطح شهر یا محله، کل بدنه مسجد در جهت قبله شکل گرفته است. در مساجد دیگر (مثل مساجد موجود در بافت بازار و یا مسجد امام و مسجد شیخ لطفالله در مجاورت میدان نقش جهان) کل بنا با بافت مجاور منطبق شده است، اما دسترسی به فضاهای اصلی مسجد با چرخش صورت میگیرد، به ترتیبی که فضاهای اصلی در راستای قبله جهت مییابند.
4-2- ارتباط با نظم هوا
بدنه اغلب مساجد در جهت باد غرب که در فصول سرد میوزد، بسته است، در عین آن که بیشتر مساجد به دلیل انطباق با نظم مقدس، در جهت «رون» اصفهان قرار نگرفتهاند. مگر مساجدی که بنا به ضرورت بافت همجوار خود چنین جهتی را یافتهاند.
4-3- ارتباط با نظم آب
حوض از عناصری است که در فضای باز درونی اغلب مساجد دیده میشود. مگر در حالتی که فضای باز به قدری کوچک است که امکان تعبیه حوض در آن نبوده است. حوض، اغلب در میانه حیاط، جز آن که محل قرار گرفتن وضو و آب خوردن انبوه کبوتران و پرندگان دیگر است، به عنوان عنصری تزیینی و مبلمان شهری در شکستن دید و کاستن از وسعت ابعاد فضای حیاط مسجد برای رهگذرانی که در میانه راه خود از درون حیاط مسجد عبور میکنند، مؤثر است. اهمیت چنین نقشی وقتی افزایش مییابد که وضوخانه موجود در جوار یا درون مسجد، آب پاکیزهتری را برای نمازگزاران فراهم میسازد و اغلب مساجد بزرگ چنین وضوخانهای را دارند.
4-4- ارتباط با نظم گیاه
فضای باز درونی مساجد از گیاه خالی است. این امر میتواند دلایل متعددی داشته باشد. از آن جمله پویا بودن فضای باز درونی مساجد به دلیل خاصیت عبوری آن، در عین حال استفاده از این فضا برای نمازگذاردن که لزوم حفظ یکپارچگی حیاط را پیش میآورد.
4-5- ارتباط با نظم خاک
چگونگی اراضی و برخورد با قشر غیرقابل نفوذ در فاصله اندکی از سطح زمین (15 سانتیمتری تا 5/1 متری) از سویی و بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی از سوی دیگر، همراه با اعتدال هوا و عدم نیاز جدی به پناه بردن به خنکنای زیر زمین (مانند مناطق کویری) سبب شده است که نیاز به زیر زمین و سرداب چندان شدید نباشد. گرچه در برخی از مساجد که کارکردهای دو گانه مسجد – مدرسه دارند، با بردن شبستانها در عمق معین، امکان ایجاد حیاطهای مدارس را در ارتفاع فراهم کردهاند.
4-6- ارتباط درونی و بیرونی
از نظر نحوه ارتباط مسجد با فضای دیگر نیز، مساجد را باید به دو گروه عمده تقسیم کرد:
الف) مساجدی که عملکرد آنها محدود و در مقیاس درون محلهای است. این مساجد بیشتر از طریق یک ورودی با فضای بیرونی ارتباط مییابند. در مواردی ورودی به حیاط مسجد گشوده میشود. در مساجدی از این نوع که در بافت بازار قرار دارند، ورودی مسجد به درون فضای بسته مسجد راه مییابد (چون بیشتر این مساجد فاقد فضای باز هستند.)
ب) مساجدی که عملکرد آنها در مقیاس فرامحلهای و یا شهری است. در این مساجد چند ورودی ارتباط فضای درونی مسجد را با فضاهای پیرامون فراهم میسازد. این ورودیها از جوانب مختلف به درون حیاط راه مییابند و در برخی مساجد مثل مسجد جامع، مسجد حکیم، مسجد سید ... تعدد ورودیها و گشوده شدن آنها در بخشهای مختلف حیاط، خصلت عبوری فضای درونی را تشدید میکند.
مسجد شیخ لطفالله از نظر نحوه ارتباط درونی و بیرونی موقعیت ویژهای دارد که ناشی از عملکرد خاص آن است.
4-7- ترکیب فضاها در اطراف فضای باز درونی
گوناگونی فضاهای مسجد که پیرامون فضای باز درونی قرار گرفتهاند، ترکیب فضاهای اطراف فضای حیاط را از تنوع زیادی برخوردار کرده است.
در حالتی که شبستان مجاور حیاط قرار میگیرد، ردیف طاقیهای مشرف به حیاط با شبکه گچی پوشانده میشود و در واقع فضای بستهای در جوار حیاط دیده میشود که با روزن متخلخل شده است.
در حالتی که فضاهایی مثل حجرهها وجود دارند، فضاهای نیمه باز در اطراف حیاط قرار میگیرند.
در حالتی که فضاهای مجاور حیاط عملکردهای خصوصی دارند و شکل تاقهای مجزا مییابند – به ویژه در مساجد کوچک – اطراف حیاط فضاهای بسته قرار میگیرند.
در حالتی که ترکیبی از مسجد و مدرسه وجود دارد، حیاطهای عقب نشسته در ارتفاع، کالبد بخش مربوط به مدرسه را شکل میدهند.
در موردی مثل مسجد آقانور، حیاط در طبقه دوم، شبستان روباز در اطراف حیاط را ساخته است.
یکی از مفاهیمی که ارزشهای فضایی_ مکانی مسجد را در ایران باز مینمایاند، انسجام فضایی_ مکانی است.
یکی از ارزشهای سازماندهی فضایی عناصر شهر که به خوبی مفهوم انسجام فضایی را دارد و سطح خرد و کلان را بیان میکند، مجموعهسازی است. مجموعهسازی را میتوان چنین تعریف کرد: «ایجاد یک کل منسجم از عناصر از هم متمایز را از نظر کالبدی به هم پیوسته که زمینه رابطه متقابل کارکردی میان واحدهای عمومی شهر را هموار کرده است.»
در ایران، مجموعهسازی ها با هدف ایجاد همزیستی میان عناصر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با اشغال فضای مرکزی در سطح محله و شهر، مسجد را نیز به عنوان جزئی اصلی در نظام فضایی_ اجتماعی در بر گرفته، اتصال و پیوستگی آن را با واحدهای مسلط در مجموعه حفظ می کرده است.
معماران این مجموعهها با ایجاد بناهای متنوع، سعی در پوشاندن و تحتالشعاع قرار دادن تأثیر زیباییشناختی بنای مسجد را نداشته و با بهرهگیری صحیح از هنر پیوند، توده و فضای مسجد را در نقاطی خاص به سایر بناها پیوند داده و به اندیشه افزایش کارآیی و تأثیر بصری این مکان مقدس احترام میگذاشتند.
گرچه اصطلاح پویایی فضایی_ مکانی به یک معنا بر کمّ و کیف تحولات فضا در گسترش زمان تأکید دارد. پویایی فضایی ساده و شکیل مسجد، مرهون جایگزینی آن در سلسله مراتبی از فضاهای عمومی و نیمه عمومی، ایستا و پویا، فضاهای باز و سرپوشیده، خطی و گرد هم آورنده با مقیاس های کوچک و بزرگ و با عملکردهای متنوع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
پیوستگی مسجد با این فضاها که در فرد حس تداوم، تنوع و تحرک فضایی را القا میکرد، پیوند استفادهکنندگان با اهداف و نیازهای متفاوت را نیز به همراه داشت و مکملی برای پویایی فضایی و مکانی آن بود.
اتصال مساجد گذشته به گذرهای فرعی و اصلی اطراف، از طریق استقرار ورودیهای قابل دید و نمایان در مسیر حرکت فرد، هدایت او را به نقاط داخلی آن بر عهده داشت. گاه تعداد این ورودیها و اتصال آن به صحن مساجد، عرصهای برای تداوم و تنوع حرکتهای عبوری افراد پدید میآورد.
صحن مسجد به عنوان فضایی محصور، تعریف شده و قابل ادراک، با شکل منظم هندسی خود بر تباین میان فضایی کاملاً سازمان یافته با فضای نامنظم اطراف به منظور دستیابی به «تعادل فضایی» تأکید داشته است. این فضا به عنوان نیروی سازماندهنده در شبکه ارتباطی پیاده عمل میکرد، ضمن هدایت حرکت عابرین، آنها را در فضایی مقدس و معنوی قرار میداد. به این ترتیب، طراح مسجد مهارت و توانایی خود را در پوشاندن بینظمیهای شکل زمین در قالب توده ساختمانی به کار گرفته و با ایجاد صحتی شکیل و منظم، این فضا را برای پذیرش بخشی از فعالیتها و روابط اجتماعی مردم محله و شهر آماده میساخت. این گونه سازماندهی فضایی_مکانی با ممانعت از متروک ماندن فضای مسجد، پویایی فضایی_اجتماعی آن را تضمین می کرد.
در مساجد گذشته، حرکت به سمت مسجد، حرکتی پیاده، تدریجی، پرمعنی و جاذب بود که تعریف مقصد میکرد.
مقیاس بزرگ و تمایز چشمگیر کالبد مسجد نسبت به بناهای پیرامون به همراه عناصر حجمی تعریف شده و شاخصهایی همچون گنبد و مناره بر حضور برجسته مسجد به عنوان یک نشانه شهری قابل احترام تأکید داشت، شناسایی مسجد را از فواصل دور میسر میساخت و به جهتیابی فرد کمک می کرد، علاوه بر آن، فرد را از حرکت به سوی مکانی مهم، معنوی و قابل تعظیم آگاه میساخت.
به دنبال تعیین جهت حرکت، عابر با گذر از فضاهای متنوع تا رسیدن به صحن و پای اصلی مسجد به همراه تفاوت فضاها و مناظر، صداها، بوها و فعالیتهای متفاوتی را نیز در مسیر حرکت خود تجربه میکرد و به نحوی تدبیر شده به سوی مسجد هدایت میشد. همان گونه که در قبل اشاره شد، توجه ویژه به مکانیابی کاربری متناظر و متناسب با فعالیت مسجد در نزدیکی و جوار آن، عابر را از نزدیک شدن تدریجی به مکان مسجد آگاه میکرد و به نقش نشانههای آن قوت میبخشید. با ملحوظ داشتن این تدابیر در سازماندهی ویژگیهای فضایی مسجد و فعالیتهای اطراف آن بود که ناظر از جست وجو برای تابلوهای معرف هویت مکان بر فراز بنای مسجد، بینیاز میگردید.
آنچه به عنوان یکی از خصوصیات ارزنده نهفته در فضای مکانی مساجد گذشته ما آموختنی است، حضور اندیشهای است که حرکت به سمت مسجد را به جای حرکت مکانیکی صرف، حرکتی آگاهانه و هدفمند میداند که پوینده را نه تنها به سوی مقصد، بلکه به جانب مقصودی معنوی هدایت میکند و بر این اساس، فضای مکانی، وظیفه هدایت حرکتی (جابهجایی) و هدایت ذهنی و روحی فرد را به طور همزمان عهدهدار شود و در او حس ناشی از جدایی تدریجی از محیط «بیرون» و پیوستن به فضای «درون» و حضور در فضایی معنوی را بر میانگیزد.
همراهی فضای مکانی مسجد با عابر، سرانجام با ارائه جلوههایی از شکوه کالبدی بنای مسجد، حسی از حضور در جایگاهی والا و مقدس را به وی القا میکرد. سازندگان مسجد این بار نیز با تمایز بخشیدن به عناصر کالبدی بنای اصلی آن در مقایسه با متن محیط پیرامون، رسیدن عابر به مقصد_ مسجد_ را به او اعلام میداشتند. مواجه شدن با ورودیهای تعریف شده و نمایان، صحنی محصور و با طاقنماهای منقوش و آبنمایی در میان گنبد و مناره و سردر عظیم، رسیدن به مقصد و به مقصودی متعالی را خبر میداد.
در معماری این مساجد، توجه به چشمگیری و ارزندگی بصری ممتاز بنای مسجد (به واسطه بهره گیری از مصالح، رنگها، خطوط، نقشها، نمادها و نشانههای خاص و مراعات قالبهای هنری چون ترکیب، ریتم، وحدت، توازن و تقارن) و یا به حداقل رساندن تداخلها و اغتشاشات بصری (عدم استفاده از مجسمهها، درختهای مرتفع، پر شاخ و برگ در مقابل سطوح بنا) بر وضوح و پرمایگی تجربه حسی محیط افزوده و امکان دریافت ذهنی از فضایی واحد را مهیا میکرده است. دریافت این «بیان حسی» از سوی ناظر و پردازش ذهنی آن، از آنجا که با اطلاع از زمینههای ذهنی مخاطب_ایرانی و مسلمان_ به کار گرفته شده است، قرائت ناظر از فضای مسجد را به راحتی میسر کرده و به او این امکان را میدهد که با شکلدهی به یک سازمان مفهومی تعریف شده و آشنا در ذهن، به هویت مکانی _معنوی و اسلامی_ خود پی برده و از رسیدن به مقصد و حضور در آستان مسجد آگاهی یابد.
احساس تعلق و دلبستگی نسبت به مکان، سطح بالاتری از حس مکان را تشکیل میدهد که در موفقیت هر فضای مکانی_ به منظور جذب، بهرهمندی و تداوم حضور در مکان_ نقشی تعیین کننده دارد. احساس تعلق و دلبستگی به مکان بر پایه حسی فراتر از آگاهی از استقرار در یک مکان، به پیوند فرد با مکان منجر میشود به نحوی که او خود را جزئی از مکان میداند و بر اساس تجربه هایش از نشانهها، معانی و عملکردهای مکان، معنی و شخصیتی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد که در نزد او منحصر به فرد و متفاوت از دیگر مکانها، مهم و قابل احترام است.
در سازماندهی فضای مکانی مساجد گذشته، القای چنین حسی به استفادهکنندگان مورد توجه بوده است. در پیجویی این ویژگی، توجه به تأثیرات مطلوب ناشی از پویایی و همگرایی میان اجزای فضایی و عملکردی، نکتهای آموختنی است. بافت متنوع و منسجم فضای مکانی مسجد، ترکیب ادراکی و عملکردی توانمندی را در پیرامون مسجد شکل میداد که به لحاظ همخوانی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با نیازها و الگوهای رفتاری متنوع و متعارف جامعه_ چه در بعد فردی و اجتماعی_ به القای حسی از آشنایی و تعلق به مکان میانجامید.
در حقیقت سازندگان مساجد در آن روزگار، با افزودن بر دامنه انگیزههای مختلف حاضر در محیط و با بالا بردن دامنه انتخاب فرد، بر مقبولیت و دلپذیری حضور در فضای مکانی مسجد میافزودند. در بررسی دقیق این امر، در چارچوب محدود موضوع مقاله، موارد زیر قابل ذکرند:
مکانیابی مسجد در مسیر راههای اصلی و فرعی ارتباطی، امکان انتخاب بیشتری در اختیار استفاده کنندگان گذاشته و به واسطه توجه به این ویژگی، مفهومی مثبت از سهولت دسترسی و سهل الوصول بودن مسجد را در اذهان جای میداد.
انتقال تدریجی فرد از «بیرون» به «درون» از طریق ساماندهی مدبرانه فضاهای متنوع، ارتباط او را از دنیای مادی و پرهیاهوی بیرون میگسست و زمینه حضور او را در فضای «درون» و «آرام» مسجد، آماده میساخت؛ فضایی که پاسخگوی نیاز فرد به تنهایی و خلوت، تفکر و تمرکز و عبادت، در کنار «با هم بودن» و انجام مناسک مذهبی جمعی بود و به دلیل مطلوبیت یعنی احساسی ارزشمند، تعلق خاطر و دلبستگی به مسجد را تقویت میکرد.
خلق مجموعهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پیرامون مسجد و در انطباق با نیازهای متناظر انسانی، شبکهای در هم تنیده از روابط اجتماعی و اقتصادی را در جوار مسجد شکل میداد. با توجه به این ویژگی ضمن آن که مسجد را در منظومهای از عملکردهای متنوع و آشنا جای میداد و آن را بخشی از ملزومات حیات جاری شهر قلمداد میکرد، قادر بود اقشار مختلف را به دلایل متفاوت و در زمانهای مختلف به فضای مکانی مسجد جذب کند و با ایجاد حرکت و پویایی اجتماعی در اطراف آن بر حس هویت و سرزندگی آن بیفزاید. وجود چنین تحرکی، زمینه نظارت اجتماعی غیر رسمی را افزایش میداد و با ایجاد بافت اجتماعی در فضای مکانی مسجد، محیطی امن مهیا می ساخت.
در واقع آنچه که از این یادگار در شرایط امروز میتوان آموخت، حذف فاصله میان فضای مقدس مسجد و مکان زندگی جاری مردم است. تأکید بر همجواری و پیوند زندگی مادی و معنوی موجب می شود فرد خود را آشنا و جزئی پیوسته به فضای مکانی مسجد احساس کند. این حس با نفی «از خود بیگانگی» فضایی_ مکانی با حس آرامشبخش و خوشایندی همراه است که تعلق خاطر و دلبستگی فرد به فضای مکانی را فراهم میآورد.
مساجد امروزی نیز باید اولاً همانند بناهای مستحکم امروز از نظر سازهها، طراحی و ساخته شوند. ثانیاً جوابگوی نیازهای جامعه، با توجه به تکنولوژی و اصول زندگی اجتماعی امروز باشند.
به طور کلی مساجد مدرن باید طبق اصولی که شرح آن خواهد آمد، طراحی و ساخته شوند تا ضمن برآوردن نیاز اجتماعی، از ابهت و چشمگیری و معنویت خاص خود بهرهمند باشند تا از این عظمت برای معنویت دین مبین اسلام بهرهگیری شود؛ لذا شرایط عمومی مساجد عبارتند از:
مسجد در اماکن پرجمعیت و آباد ساخته شود
مسجد حتیالامکان در محیطهای خوش آب و هوا و مرتفع بنا شود.
فضاسازی سبز مناسب در خود مسجد و محوطه اطراف آن انجام گیرد.
مساجد در فواصل معین و دور از هم ساخته شوند و از مسجدسازی در مجاورت مسجد، جداً پرهیز شود.
مسجد در کنار خیابان و یا کوچههای عریض اصلی و معابر پر رفت و آمد ساخته شود.
مسجد در زمین گسترده و چشمگیری ساخته شود و در طرح و اجرای فضاهای جنبی دقت کافی به عمل آید.
به طور کلی در مسجدسازی مدرن سه اصل مهم مدّنظر است: اصل طراحی، اصل اساسسازی، اصل نماسازی.
منابع و مآخذ
پی نوشت ها:
[1] - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز
[2] - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز